<$BlogRSDUrl$>



online-->

شهر کتاب 


یکی از بهترین خاطره های ایران، ششم- هفتم فروردین بود که با مامان و برادرم رفتیم شهر کتاب نیاوران. بارونی میومد قیامت اما خیابونها هنوز خلوت بود.
از دو سال پیش از نوشته های وبلاگ نویس ها و سایتها یه لیست کتاب درست کرده بودم به این بلندی...
جای همگی خالی تا اونجایی که میتونستم از لیستم کتاب خریدم.
یه چیزی تو مایه های ورشکستگی اما وقتی اومدم دم صندوق مامانم حساب کرد.آی بهم چسبید؛ آی چسبید.
تا مدتها کتاب نخونده دارم یه حسیه مثل داشتن یک عالمه شکلات و خوراکی خوشمزه تو یخچال یا یه عالمه لباس نو و نپوشیده تو کمد.



میدان سید جمال الدین اسد آبادی (یوسف آباد)