$BlogRSDUrl$>
جریان زندگیدو تا فولدر تو مای داکیومنت کامپیوتر دانشگاهم دارم. یکی مستر یکی پی اچ دی. هر روز که میام این فولدر پی اچ دی رو باز میکنم میگم ای خدا میشه یه روزی این فولدر هم به خوبی و خوشی بسته بشه من یه نفسی بکشم. بعد فکر میکنم این دعا یعنی اینکه زمان بگذره یعنی اینکه سنم بالاتر بره، یعنی اینکه دوره دانشجویی شاید برای همیشه تو زندگی من تموم بشه. اونوقت فکر میکنم از همین جریانش هم باید لذت برد به جای اینکه هی نگاه کنم ببینم چقدر به آخرش مونده. ********** یه نکته... برای بار هزارم هست که یه ایمیل یا پیغام برام میاد(حتمن خیلی ها این متن رو دریافت کردند) در مورد اینکه برید تو سایت سی ان ان و به رای گیری در مورد اجازه ندادن به تیم فوتبال ایران برای شرکت تو جام جهانی رای به نه بدید. اول از همه این ایمیل از طرف مدیر گروه دانشجوهای ایرانی در ژاپن اومد. جالبه این مدیر و بقیه مسولین گروه همیشه به اعضا تذکر میدادن که اجازه بحث و نوشتن از مسایل سیاسی طبق قانون دانشگاههای ژاپن توی گروه ممنوعه. اما حالا خودشون یه همیچنی ایمیلی میفرستن که ماهیت سیاسی داره. وقتی هم بهشون یاد آوری کردم که مگه قوانین عوض شده خودشون رو میزنن به اون راه که این موضوع سیاسی نیست. باشه مثلن ما هم بی خبریم و نمیدونیم جریان چیه! ولی واقعن میخوام بدونم به نظر شما به دور از ادب نیست آدم به دیگران بگه که باید به چی رای بده. شاید من از فامیل دبیرستانیمون توقع نداشته باشم که انقدر درک کنه یا اصلن در جریان نباشه و طبق احساسات فوتبالی خودش این ایمیل رو بفرسته. اما از کسایی که دیگه سنی ازشون گذشته یا تحصیل کرده هستند توقع دارم که بفهمند لازم نیست به دیگران یاد بدن چی کار باید بکنند. نمیدونم شاید من زیادی حساسم. اما فکر میکنم این مدل به جای دیگران فکر کردن خیلی بین ایرانی ها رواج داره که اصلن رفتار درستی نیست.
|