جدی میگم .

ظهر شوشو اومد دنبال من و ساعت ناهار رو با هم رفتیم جای همه شما ها خالی curry rice خوردیم. تو راه برگشتن چراغ ما زرد بود و شوشو باید می ایستاد یا گاز میداد رد شه که صد البته ترجیح داد گاز بده. یه کامیون همون موقع از روبرو تصمیم گرفت بپیچه .یه ماشین هم مسیر ما سر پیچ داشت گردش به راست میکرد.

خلاصه یه لحظه صدای ترمز ما بود که جیغ کشید و ماشین که با چند صدم ثانیه با چپ شدن از طرف من فاصله داشت.

حالا هنوز نرفتم اون دنیا اما همش دارم از اون موقع فکر میکنم فاصله مرگ و زندگ یه لحظه است. خیلی راحت میتونست این پست خبر فوت من باشه.دور از جون البته!!!

چند سال پیش یه همکار پیرمرد داشتم که میگفت چهارشنبه ها روز نحسیه. چون هر چی دعوا تو شرکت میشد روزهای چهارشنبه بود. حالا از اون موقع من دقت کردم دیدم راست میگه. حتی اتفاقات بد معمولی که در طول یه هفته میفته همش چهارشنبه است.

اگه استادم اینا رو بشنوه یه متلک اساسی بارم میکنه. چون میگه آدمی که با علوم سر و کار داره نباید یک ذره این خرافات رو باور داشته باشه.اما خوب بعضی وقتها نمیشه دیگه.