$BlogRSDUrl$>
روز جوانان... امروز 21 اگوست روز جهانی جوانان هست.نمیدونم من هنوز تو این گروه قرار میگیرم یا نه اما خودم فکر میکنم که حالا حالا ها جوونم. یه جورایی احساس میکنم این روزهای جهانی فقط تو کشورهای جهان اول و پیشرفته به حساب میاد و برای جهان سومی ها یا آفریقایی ها که هنوز غم نون و آزادی دارن هیچ حسی رو تداعی نمیکنه. تو ایران نازنین ما که خبری از برنامه ریزی برای جوونها نیست .شاید هم مسیولین دلشون میخواد یه کاری بکنن اما انقدر گرفتار دعواهای سیاسی و حفظ نظام و ارزشهای مورد قبول خودشون هستن که تا بیان یه کاری بکنن جوونها پیر شدن رفته. فکر نمیکنم تو ایران جوونهای غیر از این چند حالت آینده دیگه ای داشته باشن: یه عده که از زیر بار فقر تا آخرعمر( که معمولن خیلی هم طولانی نیست) فقط به رسوندن امروز به فردا فکر میکنن و اینکه یه جوری شکمشون رو سیر کنن. یه عده با هر جون کندنی هست یه درسی میخونن یا یه حرفه ای یاد میگیرن بعدش یا یه کاری که اکثر مواقع ازش راضی نیستن پیدا میکنن و تو سیکل برآوردن آرزوهای از پیش تعیین شده می افتن.آرزوهایی که بیشتر جامعه براشون تعیین کرده تا خودشون. اگه خیلی زرنگ باشن و البته شانس هم بیارن میذارن میرن یه کشور دیگه که حداقل اگه زحمتی میکشن، آزادی اجتماعی بیشتری داشته باشن.تو این حالت باز یه چیزی همیشه کمه . یه عده از جوونها همون اولش جا میزنن .فرقی بین پولدار و فقیر هم نداره.یه جورایی دلسرد میشن و میزنن تو جاده خاکی.یا معتاد میشن یا آتل و باطل میگردن. یه عده آرزوهای بزرگ دارن اما هر چی زمان پیش میره بیشتر دستگیرشون میشه که ایران جای آرزوهای بزرگ داشتن نیست.مگه اینکه حاضر باشی بی خیال جون و مال و همه چیزت بشی. این وسط فقط کسایی که یه جورایی پشتشون به آقایون متصله میتونن دنبال اون چیزهایی که دوست دارن برن چون به هر حال خیالشون راحته که اگه اشتباه هم بکنن و هر چیزی پیش بیاد ،جاشون مطمینه و آینده شون تامین.اینها همون آقا زاده های محترم هستند که هی گند میزنن و آب از آب هم تکون نمیخوره. حیف از این همه سرمایه و نیرویی که قدرش دونسته نمیشه. من هم از همین نسل بخت برگشته هستم که همه چیز به زندگیمون دیدیم از انقلاب و جنگ و کشتار و استبداد وفقر و فسادو... حالا که اومدم اینجا میبینم چقدر فرقه بین جوونی که ما تو ایران میکنیم و اون چیزی که حقمونه داشته باشیم. |