<$BlogRSDUrl$>



online-->

سه تا حرف نگفته...
این پست یکم طولانیه اما حرفایی که این چند روزه میخواستم بزنم و نشده:

اول اینکه :
امروز تولد عزیز ترین فرد زندگیمه.کسی که خدای مهر و محبته انقدر که همیشه جواب بدهایی که تو زندگی بهش شده به خاطر دل بزرگی که داره جزبه خوبی نداد.
کسی که برای من مظهر فداکاریه که تو اوج جوونی از همه خواسته هاش گذشته تا دو تا بچه ای که بعد از مرگ زود رس شوهرش زیر پر و بالش بگیره تا برسن به جایی که الان من و برادرم هستیم.
آره ماردم رو میگم که تمام عشق دنیا رو هم جمع کنن به اندازه حسی که من بهش دارم نیست.
مامان عزیزم که همیشه برام بهترین دوست بوده که اجازه داد من و برادرم همیشه همه حرفهامون روفقط با اون بزنیم و اگه خطایی کردیم هیچ وقت به رومون نیورد و ازش گذشت و اگه کار بزرگی کردیم بیشتر از لیاقتمون تشویقمون کرد.
همیشه هر کاری تونست کرد تا ما شاد باشیم و هیچ وقت احساس کمبود پدر نکنیم.همیشه بهمون یاد داد جواب خوبی با قدر دونستنه و جواب بدی هم با محبت.نذاشت هیچ وقت نفرت کسی رو به دل بگیریم .اصلن چیزی که بهمون یاد نداد انتقام و نفرت بود و خودخواهی و تکبر.
اینو خجالت میکشم بگم اما انقدر بزرگ منش بود که اگه با هم حرفمون میشد همیشه اون بود که سعی میکرد باز مهر و صفا جاشو به قهر کردن بده و همیشه اون پیش قدم میشد برای آشتی حتی اگه دلش شکسته بود.
انقدر فکر بازی داشت که ما همیشه احساس میکردیم از همه دوستامون آزاد تر و راحتتر هستیم برای هر انتخابی که بکنیم یا هر راهی که بریم.هیچ وقت ما رو به کاری مجبور نکرد حتی اگه این وسط حرف خیلی ها رو مجبور شد به جون بخره تا ما یاد بگیریم که فقط برای خودمون زندگی کنیم حتی اگه بعدش بفهمیم انتخابمون غلط بوده.
و هزار تا خوبیه دیگه که قابل توصیف نیست.
مامان عزیزو خوشگلم که کلی ازم دوری و دلم برات یه ذره شده یه دنیا دوست دارم و
تولدت مبارک
امیدوارم تا زنده هستم سایه ات بالای سر ما باشه.
**********
دوم اینکه:
نوشی عزیز من دیشب بعد از چند روز که سراغ اینترنت اومدم از اتفاقی که برات افتاده خبر دار شدم.چی میتونم بگم جز اینکه نگرانتم و ناراحتم که غیر از نگرانی نمیتونم کاری بکنم اما خدا میدونه که چقدر دلم میخواست یه گره ای از مشکلاتت باز کنم.دلم گرفته از غمی که تو و جوجه ها دارین از این دوری.نمیدونم شاید اینها همه لجبازی باشه یا قدرت نمایی یه مرد که با همه قدرتی که قانون ایران بهش میده خودش رو در مقابل عشق مادری که تو به جوجها میدی ضعیف میبینه.
دوستان مذکر این وبلاگ به خودتون نگیرید ولی هم جنسهای شما ها دارن این ظلم و هزار تا ظلم دیگه رو به نوشی های ایران میکنن.من فقط میخوام بدونم چرا فکر میکنید اگه لجبازی نکنید و انتقامتون رو از زن های بدبخت ایرانی که به اندازه کافی فرهنگ و قانون ایران شیره جونشون رو میکشه، نگیرید مردیتون ثابت نمیشه؟ باور کنید مردی به این چیزها نیست .هر کی این فکررو تو کله تون انداخته اشتباه کرده شما هم دست بردارید از این ستیز همیشگیتون با زن ایرانی جماعت.
نوشی عزیزم جز دعا بگو چه کاری میشه کرد ؟
**********
سوم اینکه:
واقعیتهایی در موردعملکرد خاتمی و اصلاح طلبها وجود داره و همه میدونیم که چقدر این گروه فرصت سوزی کردند. چقدر برای موندن تو قدرت یه جاهایی از طرافداری از حقوق مردم گذشتد. چقدر خاتمی در مورد قولهایی که داد ضعیف عمل کرد .چند بار قول داد گروهای موازی دولت رو معرفی کنه و نکرد.سر جریان کوی دانشگاه که همین دوروز پیش سالگردش در سکوت گذشت، چقدر ضعیف عمل کرد یا هزار تا اشکال دیگه که همه ازش خبر دارن.ولی با همه اینها من نمیتونم خودم رو راضی کنم و باور کنم اومدن خاتمی همش بازی حکومت بود .البته با توجه به تنیجه این انتخابات آخری معلوم شد جریان دوم خرداد همش هم به خاطر اصلاح طلب شدن مردم نبوده و خیلی از مردم مذهبی ایران که تعدادشون کم هم نیست به خاطر سید بودن خاتمی بهش رای دادن.ولی حتی اگه این هم دلیلیش باشه باز هم نشون میده که اصلاح طلبها زیرکی کرده بودن و از احساسات مذهبی یه گروه و دونستن نیاز به اصلاحات گروه دیگه ای از مردم هم زمان کاندیدایی رو انتخاب کرده بودن که تمایلهای هر دو گروه روشامل بشه و نتیجه هم جریان دوم خرداد شد.ا
اماخاتمی با همه ضعفهایی که داشت انقدر هم خوبی داشت که بعد از هشت سال بتونیم به خودمون بگیم انتخابمون درست بوده.گذشته از کارهایی که دولت اصلاحات برای بهبود وضعیت اقتصادی کرد مثل توسعه سرمایه گذاری خارجی یا خودکفایی گندم یا یکسان سازی نرخ ارز یا... که در طول زمان اثرش معلوم میشه،میشه گفت اصلاحات تو همه ضمینه ها کارهایی کرد که جای قدر دانی داره. ازکارهای بزرگ خاتمی و دولتش میشه اینها رو گفت: افشا کردن در مورد قتلهای زنجیره ای ،باز شدن فضای اطلاع رسانی ، کمتر شدن دخالت حکومت تو زندگی خصوصی مردم ، بهترشدن نسبی وضعیت فرهنگی (که این یکی تو جامعه استبداد زده و مردسالار چند قومی ایران واقعن معجزه است)،راه یافتن حرف و نیاز مردم به لایه های حکومت و خیلی کارهای دیگه که مطمینم به مرور زمان اثراتش معلوم میشه.
تا چند وقت دیگه دوره ریاست جمهوری خاتمی با همه خوب و بد هاش تموم میشه و ما میمونیم با یه قضاوت منصفانه.
میدونید بی تعارف ما ایرانی ها اکثرمون آدمهای قدر شناسی نیستیم و اگر کسی هزارتا خوبی هم در حقمون بکنه و یه بدی، همه خوبی هاش رو فراموش میکنیم و فقط از بدیهاش میگیم و هی ازش انتقاد میکنیم.
حالا من همه اینها رو نوشتم که بگم من به عنوان کسی که دوبار به خاتمی رای دادم توقعاتی داشتم که برآورده نشد اما به عوضش انتخاب خاتمی منافعی داشت که خیلی برام با ارزشه.من فهمیدم چه حقی دارم و چه حقی ازم ضایع شده و داره میشه.فهمیدن این موضوع انقدر با ارزش هست که بخوام از همه خوبی های خاتمی تشکر کنم . دلم میخواد یه روز خاتمی همه حرفهایی که به خاطر مصلحتهایی که خودش میدونه رو نزد ، برامون به شکل نوشتن خاطراتش بگه.این آخرین توقع منه از مرد بزرگی که باعث شد چهره ایرانی ما باز تو همه دنیا مقبولیت پیدا کنه.
این لوگوی کناری رو هم به همین منظور از وبلاگ دفترچه بی مخاطب برداشتم که تا پایان کار خاتمی همین جا میمونه.
**********
تو اخبار خوندم کوروش کار آزاد شده اما چیزی از فرشید فرجی ننوشته بود.کسی خبری داره؟