<$BlogRSDUrl$>



online-->

هم وطن...ا
تو دانشگاه ما یه آقای ایرانی دیگه هم هست که بابورسیه ایران اومده اینجا و دکتراشو توهمین دپارتمان خودمون یعنی مکانیک گرفته و حالا هم تو یه گروه بعنوان اسوشیت پروفسور داره کار میکنه...ا
این آقای محترم با پول بورسیه ایران که رقم خیلی بالایی هم هست اومده اینجا .اینجا صداشو در نیوورده که از ایران پول میگیره ودر نتیجه اینجا هم از هر گونه کمک هزینه ای استفاده کرده .حالا که تعهد داره و باید برگرده ایران به جای پولی که گرفته کار کنه خودشو داره به هر دری میزنه که یه جوری زیر قضیه در بره.ادعای مسلمونیشم که همه رو کشته.ید طولانی هم در خالی بافی داره.ا
ایشون با وجود اینکه به همه عالم خبر داده بود که من هوای این هم وطنم رو دارم ولی تو این مدت سه سالی که من اینجا هستم فقط دو بار به من زنگ زده وهوای منو به قول خودش داشته.ا
یک بار موقع زلزله بم که میخواست پولی که همگروهی های من جمع کرده بودن و به من داده بودن رو به سفارت بده .خیلی جالبه که اون موقع به استاد م گفته بود چون من با سفارت در تماسم بگید پول رو بده به من.انگار من خودم نمیتونستم این کاررو بکنم.خب دیگه میخواست این جوری برای سفارت خودشیرینی کنه.من هم دیدم زشته جلوی استادم هموطنموضایع کنم اینه که هیچی نگفتم(رعایت بی خودی).ا
یک بار هم همین حالا ایشون زنگ زده و میگه میخواستم بگم لازم نیست برای رای برید تا توکیو چون سفارت تو ناگویا هم صندوق رای گیری گذاشته.من هم نذاشتم حرفش تموم بشه گفتم خودم خبردارم.آی حرصم گرفته.ا
.این خودشیرین کنی ایرانیها حالمو بهم میزنه