کودک آزاری نوشتهای از وبلاگ ایران من"اگر تونستیم به عوض شدن اسم خلیج فارس اعتراض کنیم صدای اعتراضمون رو به دنیا برسونیم، برای آزادی زندانیهای سیاسی فعالیت کنیم، به فکر نجات زنانی که به نا حق در زندان در انتظار اعدام هستند باشیم با همکاری هم میتونیم برای کودکان ایران محیطی سالمتر بوجود بیاریم. سهم خودمون رو انجام بدیم. "ا

**********

امروز اولین روز کاری من برای سال تحصیلی جدید به عنوان معلم انگلیسی بود.مدرسه ای که امسال بهم دادن برام برنامه تدریس زبان برای کلاسهای اول و پنجم ابتدایی رو داده و از قراره معلوم دوتا همکار دیگه هم دارم که یکیشون یه مسلمون احتمالا از کشورهای عربیه به اسم محمد واون یکی معلم هم اسمش تانتان ه.ا

چون من بهشون گفته بودم که من نمیتونم کلاس بعد از ظهر داشته باشم دو زنگ رو مجبور شدن دو تا کلاس رو قاطی کنن .چون امروز روز اول بود بیشتر وقت کلاس به معرفی گذشت و بعد هم سوال و جواب بچه ها.این بچه های ژاپنی به نظرم با مزه ترین بچه های دنیا هستن (نه اینکه حالا من با همه بچه های دنیا بودم!) هم قیافه های خیلی بامزه ای دارن که به خاطر لپهای تپل و چشمهای بادومی و موهای سیاه و صافشونه هم اینکه به طرز وحشتناکی ساده هستن.یعنی اینجا چون غیر از مودب بودن تربیت خاص اخلاقی دیگه ای رو روی بچه ها اعمال نمیکنن یه جوری بچه هاشون خیلی بی شیله پیله تر از بچه های تخس ایران به نظر میان البته من با بچه های شیطون و بامزه ایرانی هم خیلی حالم میکنم هابه خصوص اونا که جز آدم رو در میارن.ا

سوالهای بچه ها هم برام خیلی جالب بود بخصوص که همه کلاسها ازم گروه خونیم رو پرسیدن...آخه تو ژاپن موضوع گروه خونی خیلی جدیه(آوای دل چند وقت پیش یه مطلب جالب در مورد اهمیت گروه خون در ژاپن نوشته بود)حالا خدا کنه گروه خونیه من تعبیرش این باشه که بهترین معلم دنیا هستم!!!.اما امان از دست دوتا از معلمها که از بچه های کلاس خل تر بودن.این دوتا به هم افتاده بودن دیگه تا میتونستن مسخره بازی در آوردن بچه ها هم منتظر دیگه تا میتونستن آتیش سوزوندن.ولی انصافا خیلی سر حال و شاد بودن انقدر که من رو هم سر ذوق آوردن.ولی با تمام این حرفا اینجا هم آدم یه سری از بچه ها رو میبینه که معلومه تو خونه باهاشون برخورد مناسبی نمیشه . متاسفانه تعدادشون هم کم نیست و این برای کشوری که حرف اول رو تو خیلی چیزها میزنه اصلا نشونه خوبی نیست.ا