<$BlogRSDUrl$>



online-->

جنگ
بعضی روزها مثل امروز از اون وقتاییه که همه چیز انگار بسیج شده حال آدمو بگیرند....الان انقدر حالم بده که دلم میخواد برم یه جایی و داد بزنم ....اولین خبری که امروز خوندم مربوط بود به فلوجه و اینکه آمریکاییها یه قتل عام اونجا راه انداختن. از تصور جنگ خونم به جوش میاد یاد صحنه های جنگ خودمون میافتم با اون آژیر قرمز و سفید و قیافه مامان و برادرم که از ترس سفید میشد یا وقتی تو مدرسه بودیم وقیافه های ترسیده بچه ها تا موشکها یا بمبها میومدن .بعضی وقتا انقدر نزدیک بود که صداشو وقتی منفجر میشدمیشنیدیم ولی بعد از عادی شدن وضعیت همه خوشحال بودن که خودشون و خانوادشون سالمند و من همیشه فکر میکردم چه فرقی بین من با اونایی که الان بمب رو سرشون اومده هست تازه ما از جنگ دور بودیم والا اون بیچاره هایی که تو جنوب یا غرب بودن وضعشون خیلی بدتر بود...هشت سال جنگ که اون همه خرابی و داغ رو برای هممون آورد و کلی از جوونهامون رو ازمون گرفت ..همیشه فکر میکنم چه قدر دختر هایی دور و برم هستن که ازدواج نکردن چون پسرهایی که میتونستن باهاشون ازدواج کنن همه الان تو قطعه شهدا خوابیدن .... حالا جنگ تو یک قدمیه کشورمونه و با مردمیه که یه روزمثلا دشمنون بودن . کلی زن و مرد و بچه و پیر و بزرگ دارن اونجا با بمبهای آمریکایی میمیرن. مگه برای خدا چه فرقی میکنه که یه بچه تو آمریکا بدنیا بیاد یا ژاپن یا افعانستان یا عراق؟ همه مثل هم هستند پس چرا انقدر زندگیهاشون متفاوته؟ جالبه که وقتی یه گروگان امریکایی یا ژاپنی سر زده میشه با آب و تاب تو همه تلویزیون ها پخش میشه تا بگن این مسلمون ها هستن که این همه خشنند(هر چند که واقعا فجیعه) ولی هیچ وقت صحنه های جنگ که یه بچه که داره تیکه تیکه میشه نشون نمیدن لابد مردم خوب دنیا دل ندارن ببینن....مردم آمریکا هم که خیالشون راحته بوش دوباره انتخاب شده و حالا حتما براشون امنیت میاره هر چند من فرق زیادی بین هیچ کدومشون ندیدم و مطمینم که هر دو فقط به منافع خودشون فکر میکردن...میدونم که یه سری از پست قبلی من فکر میکنن من طرفدار انتخاب شدن بوش بودم در صورتی که من فکر میکردم و میکنم که نظر من اصلا اهمیتی نداره وکلا به من هم مربوط نبوده و این مردم آمریکا هستن که حق دارن در مورد اداره کشورشون تصمیم بگیرن و بر عکس اون چیزی که همه میگن آدمهای لات و بی سر و پا به بوش رای دادن ولی اینطور نیست بلکه خیلی ها هم که با سواد و تحصیل کرده بودن باز هم امنیت خودشون و خانوادشون رو به هرچیز دیگه ای ترجیح دادن ..ای کاش ما هم تو ایران میتونستیم با هر روش فکری چه درست چه غلط اداره کشورمون رو تعیین کنیم و ای کاش هیچ وقت هیچ جنگی نباشه