<$BlogRSDUrl$>



online-->

تفاوت درس خوندن اينجا با ايران
چند وقتي هست که من به شدت دارم تو کار دانشگاهم تنبل بازي در ميارم و هيچ جوري هم درست بشو نيستم تقريبا ميشه گفت از دو ماه پيش من کار خاصي انجام ندادم و هر کاري هم کردم به زور استاد راهنما يا همون سنسه بوده خب شايد علتش اينه که مدل درس خوندن تو دانشگاههاي اينجا با مال ايران زمين تا آسمون فرق دارهو بنده هم اونجوري عادت کردم و هنوز کاملا آداپته نشدم تو ايران من تا ديپلم بچه خوبي بودم و معمولا درسهامو تو طول سال ميخوندم اما از وقتي رفتم دانشگاه به کل رويه ام عوض شد و شدم شب امتحاني يعني تا وقتي که ديگه اوضاع بيخ پيدا ميکرد اصلا ياد درس خوندن هم نميکردم و البته اين مساًله کاملااپيدمي بود و اکثر کسايي هم که ميشناسم چه خر خون و چه عادي همه همينطوربودن .کار عملي هم که اصلاً تو ايران معني نداره و معمولا مسخره ترين واحدهاي دانشگاه آزمايشگاهِ البته ما يه واحد کارگاه عمومي هم داشتيم که خيلي سرش به من خوش گذشت ،بايد کلي کار جوشکاري وقالبکاري و تعمير موتور ماشين انجام ميداديم يادمه که اين واحد رو تابستون اون هم بعد از ظهرها با چند تا از دوستام گرفتيم،دو تا آقا هم استادمون بودن که يه بند غر ميزدن اين کارها که کار دخترها نيست يه آقاي تنومندي هم بود که براي ياددادن تعمير موتور اومد و وقتي شروع کرد به حرف زدن همه از خنده منفجر شدن چون با اون هيکل و سبيل ها صداش از حميرا خواننده هم نازکتر بود.براي هر جلسه ما يه کار رو ياد ميگرفتيم و هميشه دو نفري يه کار رو بايد انجام ميداديم مثلاٌبراي جوشکاري من با يکي از دوستهام که حامله هم بود با هم کار ميکرديم که البته به خاطر حاملگي اون من مجبور شدم که همه کار رو تنها انجام بدم و همش دوتايي خداخدا ميکرديم با اون بويي که اونجا پيچيده بود ويارش اون وسط عود نکنه والا خر بيار باقالي بار کن .جلسه تراشکاري هم من با صميمي ترين دوستم تو دانشگاه با هم بوديم و قرار بود يه لوله به صورت پله اي تراش بديم که آخر سر شد مخروطي شکل.ولي کلا کار عملي خيلي تو ايران انجام نميشه و همش چسبيدن به تيوري .من حالا دارم ميفهمم که اونچيزهايي که به ما درس ميدادن وقتي قرار باشه به عمل در بياد خيلي سخت ميشه و واقعا احتياج به تخصص پيدا ميکنه.اينجا دانشجوها از نظر تيوري خيلي از ما عقبترن يعني ميشه گفت چيزهايي که تو مقطع فوق ليسانس تدريس ميشه برابر با سالهاي آخر ليسانس ماست اما عوضش تو همه دوره هاشون کلي کار عملي ميکنن که همون پروژه هايي که انجام ميدن و وقتي فارق التحصيل ميشن تو يه کار به اندازه درجه اي که دارن تخصص لازم رو پيدا ميکنن. حالا من با اين اوصاف بايد اين چند وقت باقي مونده از دوره رو حسابي خودکشي کنم بلکه خدا خواست و ما هم به درجه فوق ليسانسي نايل شديم. الهي آمين