$BlogRSDUrl$>
Japanese Houseديروز ميخواستم اولين پست فارسي رو بنويسم اما انقدر بي دليل کار پيش اومد که ساعت8:45 دوييدم که به اتوبوس برسم جون الان تعطيلات دانشگاهِ وتعداد اتوبوس ها رو کم کردن اين خسيس هاي ژاپني .اين استاد من هم که خدا زيادش کنه لحظه آخر گفته که
meeting امروز داريم و کلي آدم قرارهِ از کارخونه هاي ماشين سازي بيان ببينن ما داريم جه گُلي به سرِ واکايي سِنسِي(استاد واکايي(سوپروايزرِ بنده)) ميزنيم.مدتها بود به فارسي ننوشته بودم پدرم در اومد تااين سه خط و بنويسم حالا تازه کلي از حرفام مونده !!!!!!!راستش اگه بخوام صادق باشم من اينجا رو درست کردم که تا دلم ميخواد وراجي کنم جون ازبچگي خيلي پر حرف بودم و کلا اين تو فاميل ارثيِ!!!!!!!!ولي دوست دارم از خاطرات و تجربهام تو ژاپن بنويسم به دو دليل:اول اينکه برام آموزنده ترهِ وقتي فکر ميکنم و مينويسم و يادم هم نميره دوم اينکه اگه کسي گزرش به اينطرف هاافتاد (گوش شيطون کر) راجع به اين کشور يه جيز هايي بشنوه جون اين جشم بادومي ها خيلي جيزدارن که براي هر کسي که يکم به پيشرفت کشورمون فکر ميکنه ميتونه آموزنده باشه بخصوص رفتارهاي شخصي وگروهيشون که براي من ثابت شده که به خاطرِهمين رفتارهاشونِ که اين همه پيشرفت کردن (البته کمک آمريکا هم خيلي تاثيرداشته).خيلي از حرفام مونده اما انگشتام داره کنده ميشه پس باشه براي بعد. ![]() photo shows a japanese house which is located in our appartment neighbour.I love this style and its japanese garden.
|